دوستت دارم


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



شناسنامه زندگی نام:رنج نام پدر:مشقت شهرت:اواره شغل:ولگردی محل صدور:دنیای فراموش شدگان شماره شناسنامه:نامعلوم نام مادر:سلطان غم دین:اسلام محل کار:شرکت نا امیدی محل سکونت:شهر مکافات محکومیت:زندگی کردن جرم:به دنیا امدن هدف:دنیای اخرت تاریخ تولد:هزاروسیصدوهیچ گروه خونی:نفت سیاه ادرس:خیابان بدبختی چهارراه تنهایی کوچه دربدری بلوک بی نهایت

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مخاطب خاص و آدرس whereareyou.loxblog.com/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 201
:: کل نظرات : 33

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز :
:: باردید دیروز :
:: بازدید هفته :
:: بازدید ماه :
:: بازدید سال :
:: بازدید کلی :

RSS

Powered By
loxblog.Com

دوستت دارم
یک شنبه 9 تير 1392 ساعت 12:50 | بازدید : 992 | نوشته ‌شده به دست بی نام | ( نظرات )


سلام دوستاي خوب و گلم ، اينو حتما بخونيد ، خيلي قشنگه ،  هر چند قديميه :)

 

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم صورتت از شرم قرمز شد


و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی


وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم


سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی


انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی


وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم


صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و


گفتی بهتره عجله کنی ، داره دیرت می شه


وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم


بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری بعد از کارت زود بیا خونه


وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم


تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی


باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری تو درسها به بچه مون کمک کنی


وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم


تو همونجور که بافتنی می بافتی بهم نکاه کردی و خندیدی


وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی...


وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم


در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم


من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی


رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود


وقتی که 80 سالت شد ،‌ این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..


نتونستم چیزی بگم ، فقط اشک در چشمام جمع شد


اون روز بهترین روز زندگی من بود ، چون تو هم گفتی که منو دوست داری


♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

 


پ ن >   به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
            و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
            چون زمانی که از دستش بدی
            مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
            اون دیگر صدایت را نخواهد شنید





:: موضوعات مرتبط: عاشقانه ها , ,
:: برچسب‌ها: جملات عاشقانه , عشق , تصویر عاشقانه , عاشقانه , تصویر زیبا , دلتنگی , جملات زیبا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: